کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : مصطفی محمدی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

حــتـی تــصـوّر غــم دنـیــا بــدون تـو            آتـش کـشـیـده بـر جـگـر مـا بـدون تـو

چیزی بگو به خاطر بابای مضطـرت            جانـش رسـیده است به لـب‌ها بدون تو


بالای پـیـکـر تو تـمـام حـسـین ریخـت            چـیـزی نـمـانـده است ز بـابا بـدون تو

اینکه دوباره قـامت او راست می‌شـود            افــتــاده بـیـن شـایـد و امــا بــدون تـو

وقتی توان حرف زدن در گلوت نیست            ای اُف به هر چه نغمه و آوا بدون تو

از نیزه‌ای که خورده به پهلوی اطهرت            افـتـاده یـاد پـهــلـوی زهــرا بـدون تـو

با تیغ و نیزه جسم تو را پخش کرده‌اند            جایی نمانـده است به صحـرا بدون تو

تو می‌روی و بـاد سـراسـیـمـه می‌بـرد            داغ تـو را به خـیـمـه زن‌هـا بـدون تو

قبل از غروب بود سرش روی نیزه رفت            طاقـت نـداشت مـأذنـه‌ات را بـدون تـو

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد روایی و همچنین عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده یا در همین جا کلیک کنید.

از بسکه نیزه روی نیزه به پهلوت خورده است            افـتـاده یـاد پـهــلـوی زهــرا بـدون تـو

تو می‌روی و بـاد سـراسـیـمـه می‌وزد            در خـیـمه سوی چـادر زن‌ها بدون تو

بیت زیر به دلیل مستند نبودن مطالب مصرع اول و به منظور انطباق با روایات معتبر تغییر داده شد.

با نعـل تازه جسم تو را پخـش کرده‌اند            جایی نمانـده است به صحـرا بدون تو

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : یاسر مسافر نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

آسمان در نظرت تیره شده چون دود است            تشنگی از لب خشکـیدۀ تو مشهود است

قطعه قـطعه شدنت را همگی خـندیـدند!            کوفیان را ز قدیم عاطفـه‌ها کمبـود است


چه بـلایی به سرت آمـده ایـنگـونه شدی            راه سینه‌ت پسرم بسته شده مسدود است

عـمه‌ات را بـنـگـر بـا غـم انـدوه رسـیـد            دشـمنت را بنگـر که چـقدر آسوده است

هرچه کردم نشد از روی زمین ات ببرم            قطعه‌های بدن توست که نا محدود است

آه ای اهــل حــرم زود بـه دادم بـرسـیـد            اینکه مثله شده است دار و ندارم بود است

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

خونت بـنا را بر کـرامت می‌گذارد            بر گـردنِ شـمـشـیر مـنّت می‌گذارد

این جمله‌ها که گفته شد وقت وداعت            بـر دوش تـو بـار نـبـوّت می‌گـذارد


می‌خواست رویت را نبوسد وقت رفتن            اما مگـر که این شـباهت می‌گـذارد

تو مـاه رفـتی؛ مـاهـپاره باز گـردی            با تیغ وحدت سر به کثرت می‌گذارد

قطعه قطعه ارباً اربا ... نه نه این لفظ            سرپوش بر روی مصیبت می‌گذارد

از تو هـزاران آه مانده در بساطش            روی عـبا نوبت به نـوبت می‌گذارد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

مجلس ختم حسین است! علی محتضر است!            داغ جـان دادن اولاد به قـلـب پـدر است

این علی نیست فقط احمد و حیدر هم هست            روضه‌اش بین محرم رمضان و صفر است


یا پـسـر مُـرده شـده یـا که بـرادر مُـرده            هرکجا دیدی اگر دست کسی بر کمر است!

پُـر شـده کـل بـیـابـان ز عـلی بن‌ حسین            این پسر دیگر ازین‌ لحظه هزاران‌ پسر است

سر زخمش سر مولاست که‌رفته به سجود            پهلویش‌ پهلوی زهراست که در پشت در است

یک طرف تیغ زیاد و طرفی نیـزه زیاد            یکطرف کم‌شده و یکطرفش بیشتر است

در عـبا قطعه به قطعه علی اکبر چـیدند            یا که در طشت حسن اینهمه پاره جگر است

ای جـوانـان بـنی هـاشـمی آمـاده شـویـد            که دگر‌ مـوقـع تـشیـیع تن دو نفـر است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

پُـر شـده کـل بـیـابـان ز عـلی بن‌ حسین            سه پسر دیگر ازین‌ لحظه هزاران‌ پسر است

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

صحبت مـعـجـر زینب شـد و پـا شـد آقا            چه کند؟زینب کبرای حرم در خطر است

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : مثنوی

خــدا بـا تـو زبـانـزد آفــریــده            عــلـی را در مـحــمـد آفـریـده

به چشمان تو نـور حیدری داد            به تو ظـرفیت پـیـغـمـبری داد


حـیا را معـنی و مـفـهـومی آقا            به معصومین قسم مظلومی آقا

به خَلق و خُلق و منطق مصطفایی            بنـفـسی انت تـو اربـاب مـایـی

 کـریـم بن الـکـریم عـالـمـیـنی            تو ابن المـجـتـبی ابن الحسینی

بـرو مــیــدان ولی آرام بــابــا            تـوانی نـیـست در پـاهـام بـابـا

بزرگت کـرده‌ام‌ پـیـشم بـمـانی            تـرحـم کـن بـه این قـدّ کـمـانی

قــدم‌ بــردار‌ پـیـشـم نـازنـیــنـم            الـهـی داغ قــدّت را نــبـیــنــم

علی خـیلی دلم‌ غـم دارد اینجا            هـزاران ابن‌ ملـجـم دارد اینجا

نـبــیـنـم زیـر پـا افـتــادنـت‌ را            هـجـوم‌ گـرگـهـا روی تـنت را

مـبـادا پـیـکـر تو خـسـتـه باشد            دو چشم اسب را خون‌ بسته‌ باشد

امان از کـینه‌های بدر و خـیبر            می‌افتی بی‌هـوا از اسب با سر

الـهـی چـون‌ قـبـالـه تا نـبـاشی            عـلی جانم! صد و ده تا نباشی

الـهی افت و خـیزت را نـبـیـنم            و جـسم ریز ریـزت را نـبـیـنم

نمی‌خواهم‌ ببـینم‌ صف کشیدند            اذان گـوی مرا حـنجـر بریـدند

تو را بـیـن عـبـا بـایـد بـچـیـنـم            به هرجا بنگرم روی تو ببـینم

نشو راضی که در این دشت و هامون            بیاید خـواهرم از خـیمه بیرون

فرو رفته در این تن جوشن تو            پـدر تـشـیـیع شد با رفـتـن  تو

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل ایراد محتوایی پیشنهاد می‌کنیم بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ زیرا عصمت مختص 14 معصوم است

حـیا را معـنی و مـفـهـومی آقا            به معصومین قسم معصومی آقا

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

به خَلق و خُلق و منطقی مصطفایی            بنـفـسی انت تـو اربـاب مـایـی

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : احمد شاکرى نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تمام غـیرت من زیر دست و پـا مـانده            دوبـاره دسـت دلـم غـرق ربّـنـا مـانـده

کبوترانه تو هم پر زدى و عشق شدى            نگـاه حـسرت من بـین روضه‌ها مانده


براى فـاتحـه‌خـوانى زبـان نمی‌چـرخد            امان بُریـده ز من باز بغـض وامـانـده

زمانه بى تو عزیزم چه زود پیرم کرد            زمانـه بعـد تو اصلا بـگـو چـرا مانـده

ببین چه لشکر ما بى تو سوت و کور شده            چـرا صـداى تو در سـیـنۀ تو جا مانده

شبیه مـادرمان سیـنـه‌ات ترک خـورده            دوبـاره در غـم سخـتى قـدم دوتا مانده

بـلـنـد قـامـت مـن روى خـاک افـتـادى            پدر نشـسـته و یک جسم در عـبا مانده

نفس بکـش پسرم تا که جان بگیرم من            هـنوز روضـۀ سـلـطان کـربـلا مـانـده

هـنـوز درد غـریـبـى هـنـوز تـنـهـایـى            هـنـوز اشـک یـتـیـمـى بـچـه‌ها مـانـده

به وسعت هـمۀ دشت جا به جا شده‌اى            چگونه خـیـمه برم پـیکـرت کجا مانده

بـلـنـد شـو پـسـرم تا نـبـیـنـم عـمـۀ تـو            میـان حـجـمۀ یک مـشت بی‌حـیا مانده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا در مقاتل معتبر تصریح شده قبل از رسیدن سیدالشهدا عليه‌السلام حضرت علی اکبر به شهادت رسیده بودند؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نفس بکـش پسرم پا زمین مکـش اکبر            هـنوز روضـۀ سـلـطان کـربـلا مـانـده

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بر زمین جـز بدن پـرپـر تو نیست علی            گوشه‌ای جمع چرا پیکـر تو نیست علی

نفس آهسته بکش، دور و برت لاله نکار            غیر خونابه که در حنجر تو نیست علی


خواستم بوسه زنم بر تن زخـمی شده‌ات            جای سالم که ز پـا تا سر تو نیست علی

عمه‌ات هـست برای من و تو گـریه کند            خوب شد کرب و بلا مادر تو نیست علی

بس که تغـییر نمودی به خودم می‌گویم:            این به خون خفته علی اکبر تو نیست، علی

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

گرفته دست‌های خیمه دامان جوانش را            علی که میرود پس خیمه داد از دست جانش را

پسر طاقـت ندارد تا ببـیـند اشک بابا را            پدر طاقت ندارد رفـتن سرو روانش را


نوای العطش از عمق جان علقمه برخاست            میان کـام بـابـا می‌گـذارد تـا زبـانـش را

عنان مرکبش رفت از کف روح الامین بالا            به دست نیزه بخشیده است انگاری عنانش را

پدر بی تاب چون ابربهاری؛ اشک می‌ریزد            به چشم خویش دیده برگ ریزان خزانش را

پدر از چشم هایش پیش او دُرّ نجف می‌ریخت            بشوید تا عقیق سرخ اطراف دهانش را

پدرصورت به صورت میگذارد روضه میخواند            پسرهم می‌دهد دق ؛ ذرّه ذرّه روضه خوانش را

اذان ظهر معـمولا مناره اشک می‌ریزد            به روی نیزه وقتی سردهد اکبراذانش را

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

وقتی که پیکـر پسـرم تکّه تکّه شد            آهی کـشیدم و جگـرم تکّه تکّه شد

تـاریکـی آسـمـانِ امـیدِ مرا گـرفت            تـنها سـتـارۀ سـحـرم تکّـه تکّـه شد


درهم شکست تا که ستون خیام من            قلب تـمـام اهـل حـرم تکّـه تکّه شد

این جذر و مد نیـزه امان مرا بُرید            اکـبـر مـقـابل نـظـرم تکّـه تکّه شد

این ریز ریز ریخته روی زمین علی است!؟            زینب بـیـا، پـیامـبـرم تکّـه تکّه شد

دیدم شکاف پهلو و رفتم به پشت در            تـا مـیـوۀ دلـم به بـرم تکّـه تکّه شد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

بر کـینه‌های کهنه ز حـیدر اضافه شد            به بغـض ها ز فـاتح خـیـبر اضافه شد

تا گـفت علی؛ مـنم نـوۀ مـرتضی علی            دیدم که چـله چله به لشکـر اضافه شد


هر کس که تیر و نیزه و شمشیر و سنگ داشت            بر حـلـقـۀ محاصره یکـسر اضافه شد

هی تیغ تیغ تیغ! عجب جذر و مدی است!            هی زخم زخم زخم به پیکر اضافه شد

وقتی که پهـلویش هـدفی راه دست شد            بر داغ او مـصیـبت مـادر اضـافـه شد

یک نـیـزه آخـر از بـدن او جـدا نـشـد            عضوی جـدید بر تن اکـبـر اضافه شد

جز هلهـله به گـوش صدایی نمی‌رسید            که نـاله‌های زینب مضطـر اضافه شد

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در کنار نعش تو چـشمم سیاهی می‌رود            از شب عمرم چراغ صبحگاهی می‌رود

تا که دیدم ارباً اربا گـشته‌ای ای نازنین            جان من از پیکرم خواهی نخواهی می‌رود


تیغ ابرو و صف مژگان تو از دست رفت            می‌روی و از برم گـویا سپاهی می‌رود

در یم خون تکه‌هایت مثل ماهی می‌پرند            دست و پا که می‌زدی هر تکه راهی می‌رود

مثل کوهی بودی و از بس که غارت شد تنت            سوی خیمه از تو چندین برگ کاهی می‌رود

بر سرت تاجی است از خون و عبا تخت روان            گل بریزید اکبرم بر تخت شاهی می‌رود

یک علی رفته به میدان صد علی برگشته است            از شماره پاره‌ها چـشمم سیاهی می‌رود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل ایراد روایی پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق بیشتر با روایات معتبر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا در مقاتل معتبر تصریح شده است که قبل از رسیدن سیدالشهدا عليه‌السلام حضرت علی اکبر به شهادت رسیده بودند؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

این چنین که پیش چشمانم علی جان می‌کنی            جان من از پیکرم خواهی نخواهی می‌رود

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

تا که عـقابت با سوارِ خویش، پر زد            طوفانِ پائـیزی به بـاغ من ضرر زد

آه ای امیـد خـیمه‌ها!؛ وقـتی که رفتی            افتاد، از پا زینب و دسـتی به سر زد


بالا بـلـنـدم!؛ کـاش مـی‌بـسـتی نـقـابی            چـشمِ حـرامی‌ها تو را آخـر نظـر زد

ای سَروِ گـلزارم؛! خـمیدم تا که دیدم            گلچین؛ عصای پیری‌ام را با تبـر زد

»اولادُنا اَکـبادُنا» تفـسیرش این است            هر زخمِ تو؛ زخمِ عمیقی بر جگر زد

آییـنـۀ من!؛ بـا شکـستِ تو شـکـسـتـم            هر کس تو را زد؛ ضربه‌ای هم بر پدر زد

با هر رجز تا اینکه گفتی نام خود را            با بغض حـیدر؛ دشمنت هم بیشتر زد

ای کـاش، دیگـر هـیچ بـابـایی نـبـیـند            این آتـشـی کـه بـر دلـم داغ پـسـر زد

جان خودم را می‌دهـم؛ اما تو برگـرد            ای کاش می‌شد؛ چون به جان تو می‌ارزد

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تو کیستی که پدر اینچنین اسیر تو شد            جوان تـرین قـبـیله، قـبـیله پیـر تو شد

اذان بگـو که اذانت دل از بـلال ربود            صفا بـده به نـمازم، نـماز گـیر تو شد


تو می‌روی به سلامت، دعام پشت سرت            نگـاه عـمـۀ تو جـوشـنِ کـبـیـر تـو شد

برای العـطـشت، کـام تـشـنۀ من و تو            ببین بـرادرم عـباس سـربـزیـر تو شد

چقدر دور و بر تو شـلـوغ شـد نـاگـاه            چقدر دست اجـل راهی مـسـیر تو شد

چه آمده به سر من که خواهـرم زینب            ز خیمه آمده بیرون و مستجـیر تو شد

چه آمـده به سـر تـو، عـلـی اکـبـر من            کنار این تن پرپـر، حـسین پـیر تو شد

برای بدرقـۀ شـرحـه شـرحۀ جـسـمت            ببین پـیـمـبر خـاتـم عـبـابـگـیـر تو شد

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : مصطفی متولی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تنها نه از غمت جگـرم شعـله‌ور شده            داغی به دل زدی که سرشکم شرر شده

دارد به عرش می‌رسد اشراق سینه‌ات            آه ای نبی، زمان عروجت مگر شده؟


وضع شکاف زخم سرت هیچ خوب نیست            زیر کـلاه خـوود تو شـقّ الـقـمر شده

داری مرا کـنـار خوت می‌کُـشی پسر            حرفی بزن، ببین پدرت محتضر شده

برخیز و اشک چشم مرا روبرو نکن            بـا نـیـشـخـنـد حـرمـلـۀ دربـه‌در شـده

اینها برای هرچه عـلی نـقـشه داشتـند            نـامت اسیـر بغـض هـزاران نفر شده

گـویـا برای نـیـزه به پهـلـوی تو زدن            هرکس که داشت کینۀ زهرا خبر شده

تنها تو را نمی‌شود از خاک جمع کرد            از سنگ ریـزه‌ها بـدنت ریـز تـر شده

وقتی که در عـبا بدنت چـیده شد علی            معـلـوم شد چـقدر تنت مخـتـصر شده

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : سیدمحمد میرهاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

اکبر که جز وجود خـدا باوری نداشت            غیر از خدا به دل هدف دیگری نداشت

اکبر که خلقتش چو کلامش الهی است            قـرآنِ کـربلا بجـز او کـوثـری نداشت


آن یـل که در حـضور عـلـمدار کربلا            میدان نیـنـوا بجـز او حـیـدری نداشت

اول قـتـیـل نـسـل خـلـیـل ولایت است            بی‌او سرای عشق و حقیقت دری نداشت

از هـستی‌اش گـذشته و ایـثـار می‌کـند            آن مادری که بهتر از این گوهری نداشت

حیف از جمال مصطفوی‌اش که جلوه کرد            آنجا که سیـرۀ نـبـوی مشتـری نداشت

در موج خـون فـتاده شناور دل حسین            فلک نجات وادی طف، لنگری نداشت

حـتی بـرای آه کـشـیـدن رمـق نداشت            آمـد پـدر، ولی نـفـس دیگـری نـداشت

هر کس به هر وسیله که شد ضربه زد به او            حتی کسی که در کف خود خنجری نداشت

جسم و سلاح و کـینه، جـدا ناپـذیر شد            سر نیزه‌های خصم از اینجا سری نداشت

هر عـضوی از تنش به سر نیزۀ یکی            چیزی از او نمانده، دگر پیکری نداشت

دیگر بس است هلهله و سوت و کف زدن            گیرم که این شهید جوان مادری نداشت

جنگ آوران کوفه به خود مطمئن شدند            سقا غریب مانده و همسنگری نداشت

دردا پـدر ز داغ پـسر، پـیـر مـی‌شـود            تنها حسین بود و عـلی اکبری نداشت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

دیگر به جای هلهله و سوت و کف زدن            گیرم که این شهید جوان مادری نداشت

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت­ های معتبر حذف شد؛ زیرا بر خلاف آنچه گفته می‌شود مطابق با استناد به کتب معتبر همچون: تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۶؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۸؛ اللهوف ۹۹؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۸؛ الکامل فی‌التّاریخ ج۱۱ ص ۱۸۴؛ مَقْتَل خوارزمی ج۲ ص ۲۷۳؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۴۴؛ منتهی الآمال ۴۴۲؛ نفس المهموم ۲۷۰؛ کبریت احمر ۱۸۵؛ مقتل امام حسین ۱۵۳؛ مقتل مقرّم۲۳۱؛ قمقام ۴۳۳؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۰ و .... سیدالشهدا عليه‌السلام خواهرش حضرت زینب سلام‌الله‌علیها را از روی جسم غرقه بخون علی اکبر بلند کرد و دلداری داد، داستان ساختگی دلداری حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به سیدالشهدا برای اولین در قرن چهاردهم در کتاب معالی السبطین آنهم بدون هیچ سندی تحریف شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مـی‌رفـت تا حسیـن به هـمـراه او رود            وای از حسین اگر که چنان خواهری نداشت

انـفـاس زیـنـبی سبب رجـعـتـش شدند            آنجا مسیـح قـدرت احـیـاگـری نداشت

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

قصد دارد بـدود تاب و تـوانش رفته            شیرمردی که غـریبانه جـوانش رفته

هرچه می خواست که با پا برود باز نشد            عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته


وقت پیری همه امید پدرها پسر است            تکـیـه گاه قـد و بالای کـمـانش رفـته

فرصت اینکه کند پا به رکابش هم نیست            دیر راهی شود از دست زمانش رفته

از سر مـأذنـه افـتاد مـؤذن بر خـاک            تـا به خـیـمه غـم هنگـام اذانش رفته

با چه ضجری به سر نعش علی می‌آید            با چه حالی که توان بهر بیانش رفته

آمـد و دیـد پـیـمـبـر به زمیـن افـتـاده            آمد و دید که حـیـدر ضربـانش رفته

هرچه می‌دید علی بود علی بود علی            بـدنـش بیـشـتـر از حـد مکـانش رفته

آنقدر نیزه به هر جای تنش ریخته اند            که تـوان از بـدن نـیـزه زنـانش رفته

تیـرها مثل حـسن با بدنت لـج کردند            هرچه تیر است در این دشت نشانش رفته

عـصمت الله به بـالای سـر شـاه آمـد            دیـد افـتـاده کـنارش، وَ جـانش رفـته

نـوبـت کـار جـوانـان بـنـی هـاشم شد            کـار بـسـیـار جـوانـان بـنی هـاشم شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

قصد دارد بـدود تاب و تـوانش رفته            پیرمردی که غـریبانه جـوانش رفته

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

به هـمره تو رود روح من ز پیکر من            سپـردمت به خـدا ای یگانه گـوهر من

اگر که می‌روی آهـسته‌تـر بـرو پسرم            که هست پـشت سـرِ تو نگـاه آخـر من


دو غـصه بر جگـر عـمه‌ات زده آتـش            دهـان خـشک تو و اشک دیـدۀ تـر من

وضو بگیر ز اشک و برو به جانب مرگ            کـه پیـشبـاز تـو آیـد ز خُـلـد، مادر من

چگونه تـاب بیـارم، چگونه صبر کنم؟            کـه بـر سـر تـو بریـزند در برابر مـن

اگــر فـتـاد عـبـورت کنـار شط فـرات            بـیـار جـرعـۀ آبـی بــرای اصغـر مـن

بپوش زخم سرت را به دستِ غرقه به خون            اگر به دیدنت آیـد ز خیمـه خواهر من

ز حـلقــه‌های زره بیشتر رسـد زخمت            هزار پاره شود پیکرت چو حنجر من

اگر چه فرق تو گردد دو تا به تیغ ستم            یکی است قبـر تـو و تربت مطهر من

عدو به گریۀ من خنده می‌زند «میثم»            تـو گریـه کـن بـه عـزایِ علیِّ‌‌اکبر من

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بس که پاشیده زهم مثل گـلِ چیده تنت            می‌کـند گـریه به زخـم بـدنت پیـرهنت

کـثرت زخـم تو مانع ز شمارش گشته            بس که زخم آمده پیوسته به زخم بدنت


آیـه با تـیـغ نـوشـتـنـد به سـر تـا پـایت            نـقـطـه بـا تـیـر نهـادنـد به آیـات تـنـت

حـلـقه‌های زرهت چـشـمۀ خـونند همه            آب غسلت شده خون، خاک بیابان کفنت
آمدم از دو لب خشک تو خون پاک کنم            دیـدم از خـون گـلـو پر شده بابا دهنت
خجلم از تو علی جان که دم رفتن بود            العـطش با من دل سوخـته آخر سخنت
لالـۀ نـسـترنم! یاس امیدم! سخت است            که ببـیـنم چو گلِ ریخـته نقـش چـمنت
همه امیّد من این است که یک بار دگر            چشم خود باز کنی یک نگه افتد به مَنَت
رو به روی تو نهادم هـمه دیدند عـلی            که رخم لاله صفت سرخ شد از یاسمنت
شعـلـه‌هـای دل میثم زده آتـش هـمه را            آه او شعلۀ شمعی است به هر انجمنت

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگر چه در دل دشمن تو را رها کردم            به قـاتـلان تو نفـرین، به تو دعا کردم

محاسنم به کف دست و اشک در چشمم            به هـمـره تـو دویـدم، خـدا خـدا کـردم


هزار مرتـبه جـانـم ز تن جـدا گـردیـد            دمی که تشنه لب از خود تو را جدا کردم

اذان صبح، اذان گـفـتـنـت دلـم را بُـرد            صلاة ظهـر تو را هدیه بر خـدا کردم
تو آب خواستی و من ز خجلت آب شدم            به اشک دیـدۀ خود حاجـتت روا کردم
زبان تو که مکیدم همه وجودم سوخت            چو شمع سوختم و گریه بی‌صدا کردم
به زخـم‌های تـنت بوسه می‌زنم پـسرم            خوشم که این همه گل هدیه بر خدا کردم
از آن شبی که گشودی دو چشم خود به جهان            همه وجـود تو را وقـف کـربـلا کـردم
از آن به دیـدن داغ تو گـشته‌ام راضی            که با شهادت تو دوست را رضا کردم
گـلـوی تـشـنه فـرستادمت به قربانگـاه            چه خوب حق تو را ای پسر ادا کردم
عـزیز فـاطـمه من "میثـمم" قـبـولم کن            که سوز سینۀ خود، هدیه بر شما کردم

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : داریوش جعفری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

خیز از جا و از این زندگی‌ام سیر مکن            با غمت جان مرا پـیـرتر از پیر مکن

نیست عضوی به تنت شبه علی‌اکبر من            با چنین حال علی سعی به تکبیر مکن


قـوت پـیکـر من رفت ز دسـتـم پـسرم            دیده بگشا پدرت را تو زمین‌گیر مکن

لشکری خنده کنان خیره به احوال من است            داغ قلبم تو در این هلهله تکـثـیر مکن

عـمّـه آمد ز حـرم نـالـه زنـد یا ولـدی            پاسخـش گو پسرم جان پدر دیـر مکن

می‌رسـد زمـزمۀ رفـتن جـان از بـدنم            خود نمایی کن و این زمزمه تعبیر مکن

گر نخیزی تو ز جا صفحۀ عمرم سوزد            اینچـنین آخـر کارم تو به تحریر مکن

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

در وقت رزم دل ز همه می‌بری علی            پا در رکاب می‌زنی و محـشری علی

ابـرو نهان کن از نظر خـیـرهٔ حـسود            آئـیـنـه‌دار صورت پـیـغـمـبـری عـلـی


قامت مگو قـیـامت زهـراست قـامـتت            چون او در دفاع ز امامت، سری علی

گــرم طـواف روی تـو آل ابــوتــراب            غـرق عـبـادتی و خـدا مـنـظـری علی

وصفت همین بس است که در کوی رب عشق            شـه زاده حــرم، عـلیّ اکـبـری عــلـی

وجه غیور هر غـضبت وقت حـمله‌ها            گاه رجز تو منـتـسب از حـیدری علی

بین خطوط روی جبینت پُر از خداست

ابن الحـسین لـیـلی لـیـلای کـربـلاست

نـور خـدا ز صورت تو دیـده می‌شود            پـیـغـمـبـرانه بر هـمه تـابـیـده می‌شود

شـمـشاد قـامتی و به شـمـشـیر کوفیان            گـلـبرگ ها ز سـاقۀ تو چـیـده می‌شود

مثل بـلـور شـیـشه‌ای سنگ خورده‌ای            با بـوسه‌ای وجـود تو پاشـیـده می‌شود

شمشیر اهـل کوفه چه آورده بر سرت            هر گوشه‌ای ز دشت تنت دیده می‌شود

جسمی که زیر ضربه به هم ریخته چسان            هر تکه‌ای به روی عـبا چیده می‌شود

بـر نـالـه‌هـای مـمـتـد بـابـا کــنــار تـو            از سوی لشگری همه خـندیده می‌شود

قـلـبی که از تـمـام تـنـت پـاره‌تـر شده            با هـر صدای قـهـقـه رنجـیـده می‌شود

دنـبـال زیـنـب آمـده سـقـای عـالـمـیـن

فـریـاد می‌زنـنـد که وای از دل حسین

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به جهت انتقال بهتر معنای شعر و مدح واقعی اهل بیت تغییر داده شد، ضمن اینکه در بیت دوم کلمه محشری قافیۀ تکراری است.

گـیـسو به بـاد می‌دهی و دلـبـری علی            پا در رکاب می‌زنی و محـشری علی

قامت مگو قـیـامت زهـراست قـامـتت            از بس که قد کشیده‌ای و محشری علی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع و تحریفی بودن داستان مقراض تغییر داده شد جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مقراض اهل کوفه چه آورده بر سرت            هر گوشه‌ای ز دشت تنت دیده می‌شود

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع و تحریفی بودن حذف شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

در زیر سم اسب تنت مـثـل زعـفـران            بر روی سنگ ها همه سابـیده می‌شود